من تنها هستم يا افسرده؟ كداميك مهم است؟
پيدا كردن دليل تنهايي يا افسردگي، اولين قدم درست براي مديريت آن است. مهم است كه مشخص كنيد آيا افسرده هستيد يا احساس تنهايي ميكنيد. تنهايي و افسردگي داراي احساسات مشابهي هستند، بنابراين اين دو عارضه از هم شايد كار آساني نباشد. وجه اشتراك اين دو حالت:
بيقراري و تحريكپذيري
انرژي كم
شك به خود
تغيير در اشتها
تغيير الگو خواب
دردها
دلايل تنهايي
عوامل موثر در تنهايي متغيرهاي موقعيتي مانند انزواي جسمي، انتقال به مكان جديد و طلاق است. مرگ و از دست دادن عزيزان نيز ميتواند باعث ايجاد حس تنهايي و بيكسي در فرد شود. علاوه بر اين، تنهايي ميتواند يكي از علائم اختلال روانشناختي افسردگي باشد. تنهايي را ميتوان به عوامل دروني مانند اعتماد به نفس پايين نيز نسبت داد. افرادي كه اعتماد به نفس ندارند، غالبا معتقدند كه شايسته توجه و علاقه ديگران نيستند. اين امر ميتواند فرد را به انزوا و تنهايي بكشاند.
تنهايي و افسردگي
يك مطالعه نشان داد كه افراد تنها علائم افسردگي بيشتري نشان ميدهند و افراد تنها و افسرده تمايل دارند “تعامل” كمتري را در تعاملات اجتماعي تجربه كنند. تحقيقات همچنين نشان داده است كه افسردگي و تنهايي ميتوانند از يكديگر تغذيه كنند و هر يك باعث تداوم ديگري شود. روانشناسان بر اين باورند كه افسردگي رابطه پيچيدهاي با تنهايي دارد. افسردگي توام با تنهايي آژير قرمزي براي تمايل به و عدم تمايل به زندگي است.
همچنين ميتواند باعث شود. در بعضي مواقع، الگوهاي فكري اسكيزوئيد با تنهايي در ارتباط هستند. اين افراد در اكثر اوقات به شخصيتي تبديل ميشوند كه بيگانگي اجتماعي را بر تعامل ترجيح ميدهند. تنهايي در گروههاي سني جوان ميتواند رفتارهاي مخرب نسبت به خود يا ديگران را تقويت كند و حتي بر حافظه و يادگيري تاثير منفي بگذارد، و بيشتر منجر به مسائل عاطفي شود.
وقتي تنهايي مزمن است (سالها ادامه دارد) با افزايش سطح كورتيزول (هورمون استرس) در ارتباط است كه باعث اضطراب، افسردگي، مشكلات گوارشي، بيماريهاي قلبي، مشكلات خواب و افزايش وزن ميشود، و بيشتر خطر سكته مغزي و بيماري هاي قلبي عروقي مانند فشار خون بالا ، كلسترول بالا و چاقي ايجاد ميكند. همچنين ميتواند سيستم ايمني بدن را به شدت پايين بياورد و بدن را در مقابل بيماريهاي مختلف ضعيف كند.
تفاوت اصلي تنهايي و افسردگي
بزرگترين تفاوت بين تنهايي و افسردگي اين است كه افسردگي يك وضعيت سلامت روان است، در حالي كه تنهايي احساسي است كه به همان اندازه افسردگي را تحت فشار قرار ميدهد.
احساس تنهايي يك حالت عاطفي گذرا است كه به طور خاص مربوط به نيازهاي فرد است. اگر اين نيازها برآورده، كمتر احساس تنهايي ميكنيد.
افسردگي تنها نياز به ارتباط با ديگران نيست. اگر افسردگي را به حال خود رها كنيد نه تنها درمان نميشود بلكه به مشكل بزرگتري تبديل ميشود.
كساني كه دچار افسردگي هستند، تعامل اجتماعي نميتواند يك راه موثر باشد.
افسردگي ميتواند موجب آن شود تا فرد به سختي با ديگران ارتباط برقرار كند. يك فرد افسرده احساس بيارزشي و گناهكاري دارد، تصور ميكند كه ديگران نميخواهند با او وقت بگذرانند. افسردگي ميتواند انرژي فرد براي برقراري ارتباط با ديگران را كاهش دهد.
آيا تنهاي ميتواند به افسردگي تبديل شود؟
افسردگي يك وضعيت روحي و رواني بسيار پيچيده است، در برخي مواقع تركيب چند عامل ميتواند موجب افسردگي در فرد شود. احساس انزواي اجتماعي يا نارضايتي از روابط فرد نقش مهمي در تبديل تنهايي به افسردگي دارد. تنها زندگي كردن، صرفا به معني افسرده شدن نيست. افراد بسياري هستند كه تنها زندگي ميكنند ولي احساس تنهايي نميكنند.
افرادي هم هستند كه با وجود اينكه هر روز با مردم وقت ميگذرانند، اما احساس تنهايي دارند. احساس تنهايي اگر بهبود پيدا نكند و درمان نشود، ميتواند موجب افسردگي فرد شود. تنهايي شايد در ابتدا فقط يه حالت روحي و رواني گذرا باشد، اما اگر براي بهبود آن اقدامي نكنيد، قطعا با مشكلات جدي مواجه خواهيد شد.
انزجار از خود
تحقيقات انجام شده توسط منبع معتبر در سال ۲۰۱۸ نشان ميدهد كه انزجار از خود، يك ارتباط بالقوه بين تنهايي و افسردگي است.
شايد دوستان شما اخيرا وقت زيادي براي معاشرت ندارند يا وقتي آنها را ميبينيد بيعلاقه به نظر ميرسند.
انزجار از خود ممكن است شامل احساسات منفي يا قضاوت شديد نسبت به اقدامات خاص يا شخصيت خودتان باشد. انزجار از خود ميتواند در افكاري مانند “چرا كسي بخواهد با من قرار بگذارد؟” من خيلي زشتم، يا، «سه روز است كه لباسم را عوض نكردهام… اين منزجر كننده است.» وجود داشته باشد.
هرچه بيشتر به اين افكار فكر كنيد، بيشتر آنها را تقويت ميكنيد. براي مثال، ممكن است روست خود را رد كنيد و به خودتان بگوييد: «او واقعاً نميخواهد من را ببيند». اما زماني كه او شما را ميبيند، ممكن است دائماً نگران احساس واقعي او نسبت به خود باشيد.
كنار آمدن با تنهايي
شايد اولين راهي كه در ذهنتان ايجاد ميشود، آن باشد كه با دوستان خود بيشتر بيرون برويد و با آنها بيشتر وقت بگذرانيد. اين مراحل مطمئنا به باعث ميشود تا شانس شما براي ارتباط با ديگران افزايش پيدا كند. براي كنار آمدن با تنهايي بايد عميقتر به دنبال دلايل اصلي تنهايي باشيد. اين كار ميتواند باعث شود تا فرد به درك عميقتري از روابط دست پيدا كند. درك عميقتر اين موضوع باعث ميشود تا بتوانيد با تنهايي راحتتر كنار بياييد.
روابط خود را بررسي كنيد
برخي افراد با وجود اينكه در يك جمع هستند اما احساس تنهايي دارند. داشتن دوستان زياد، حضور در مهمانيهاي مختلف، داشتن روابط متعدد نميتواند دليل بر عدم تنهايي فرد باشد.
از خود بپرسيد زماني كه با ديگران ميگذرانيد چگونه هستيد؟ اگر رابطه با ديگران و وقت گذراندن با آنها منجر به يك ارتباط واقعي نميشود، قطعا اين تعاملات نميتوانند نيازهاي اجتماعي را برطرف كنند. به جاي اينكه در يك اتاق بنشينيد و تلويزيون تماشا كنيد، سعي كنيد با ديگران ارتباط برقرار كنيد.
به عنوان مثال به جاي ارسال پيامك با آنها تماس بگيريد يا به خانه آنها برويد. در فعاليتهاي گروهي شركت كنيد تا بتوانيد در رابطه با ديگران اطلاعات بيشتري كسب كنيد. ورزش كنيد، با دوستان خود به طبيعت برويد. سعي كنيد كارهايي را انجام دهيد كه موجب حال خوب خود و اطرافيانتان ميشود، به عنوان مثال ميتوانيد به دوستان خود گل هديه دهيد.
كارهايي را انجام دهيد كه از آنها لذت ميبريد
فعاليتها و اموري كه ناتمام و نافرجام ميمانند باعث ايجاد احساس ناراحتي و بيحوصلگي ميشود. اين شرايط موجب تنهايي فرد نميشود اما موجب عدم رضايت فرد از زندگي خواهد شد. سعي كنيد به اين موضوع فكر كنيد كه وقت آزاد خود را به كارهايي اختصاص دهيد كه واقعاً از انجام آنها لذت مي بريد. با اين كار به شخصيت خود احترام ميگذاريد. سرگرميها ميتوانند موجب آشنايي با افراد ديگري شوند كه از فعاليتهاي مشابه لذت ميبرند.
با خود مهربان باشيد
ممكن است عيبهايي داشته باشيد و ممكن است اشتباه كنيد. هيچ كسي را نميتوانيد پيدا كنيد كه تا به حال راه اشتباهي نرفته باشد. اين حقايق ميتواند به شما كمك كند به جاي انزجار، با مهرباني با خود رفتار كنيد. سعي كندي به جاي انتقادهاي منفي از خود، انتقادهاي مثبت و سازنده داشته باشيد.
احساس شايستگي و احترام مثبت به خود را تقويت كنيد. احساس قويتر از خود ميتواند راه را به سوي روابط معنادارتر هموار كند.
هيجان خود را كنترل كنيد
احساس بيزاري از خود، نااميدي و ساير احساسات منفي در هر فردي طبيعيست. نحوه برخورد با احساسات بسيار مهم است. محققاني كه ارتباط بين تنهايي و افسردگي را بررسي كردند، پيشنهاد ميكنند كه اصلاح يا سركوب كردن افكار ناخواسته موجب كاهش تأثير آنها در زندگي ميشود.
بدين ترتيب از چرخههاي فكري منفي كه باعث ايجاد احساس افسردگي ميشود، جلوگيري ميكند. اگر كسي كه ميخواهيد با او تماس بگيريد در دسترس نيست، ممكن است در آن زمان احساس بدي داشته باشيد. كنيد. اما به جاي بزرگ كردن اين افكار، سعي كنيد حواس خود را با فكر كردن به كارهاي ديگر پرت كنيد يا براي كارهايي كه شما را خوشحال ميكنند وقت بگذاريد.
چه زماني بايد به روانشناس يا درمانگر مراجعه كرد؟
تنهايي و افسردگي بايد به موقع درمان شوند. در صورت عدم درمان به موقع نه تنها سلامت جسمي و رواني فرد را ، بلكه افكار مربوط به خودكشي را افزايش ميدهند. در صورت بروز اين علائم، هميشه عاقلانه است كه به يك روانشناس يا درمانگر مراجعه كنيد:
اگر بعد از گذشت يك يا دو هفته بهتر نشويد
اگر بر توانايي عملكرد يا مراقبت از وظايف روزانه تأثير بگذارد
روابط شما را با ديگران تحت تاثير قرار دهد
به شما احساس نااميدي يا بيارزشي ميدهد
درمان تنهايي و افسردگي فضاي امني را براي رسيدن به عمق علائم، شناسايي علل بالقوه، و دريافت راهنمايي و حمايت در مورد درمان و راهبردهاي مقابلهاي سازنده، مانند تنظيم هيجان، ارائه ميدهد.
طبيعي است كه وقتي ارتباط اجتماعي نداريد كمي احساس ضعف كنيد. اما تلاش براي بهبود كيفيت روابط ميتواند به جلوگيري از تنهايي و پريشاني فرد كمك كند. مهم نيست كه با چه چيزي سر و كار داريد، مجبور نيستيد به تنهايي با آن كنار بياييد. صحبت كردن با عزيزان درباره احساس خود ميتواند شروع خوبي براي درمان اين عارضه باشد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید: